چرا ایالات متحده نمی تواند دموکراسی داشته باشد؟
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی


 

نوشتۀ پل کرگ رابرتس

Pourquoi les États-Unis ne peuvent pas avoir de démocratie

 

par Paul Craig Roberts

Mondialisation.ca, Le 5 mars 2012

مرکز مطالعات جهانی سازی

 

سوریه دارای یک دولت مدنی است، عراق نیز پیش از تهاجم آمریکا دولت مدنی داشت. دولت های مدنی در کشورهای عربی اهمیت زیادی دارد، زیرا در جایی که جامعه به گروه های مذهب سنی و شیعه تقسیم شده، مانع کشت و کشتار بین اعضای آنها می شود.

وقتی تهاجم آمریکایی، جنایت جنگی مبنی بر موازین تعیین شده در این زمینه در دادگاه نورمبرگ توسط ایالات متحده در پایان جنگ دوّم جهانی، دولت مدنی صدام حسین را سرنگون کرد، سنی ها و شیعه ها دست به کشتار یکدیگر زدند. جنگ داخلی تهاجم آمریکا را نجات داد. به هر جهت، سنی ها به اندازۀ کافی وقت پیدا کردند که با اشغالگران آمریکایی بجنگند، به طوری که آمریکا، علی رغم قدرت یگان هایی که به کار بسته بود، هر گز نتوانست بغداد را کاملا در اختیار داشته باشد، بی آن که از تمام عراق چیزی بگوییم.

نتیجۀ تهاجم آمریکا به عراق دموکراسی یا حقوق زنان نبود، و به هیچ عنوان موجب تخریب سلاح های کشتار جمعی نشد، چون که وجود نداشت، و این موضوع را پیش از این بازرسان به روشنی گفته بودند.

نتیجۀ تهاجم آمریکا به عراق، انتقال قدرت از سنی ها به شیعه ها بود. شیعه نسخۀ اسلام به تعبیر ایران است. در نتیجه، اشغال عراق توسط واشینگتن، قدرت در عراق را از یک دولت مدنی به یک دولت شیعه، متحد ایران، منتقل کرد.

اکنون واشینگتن در صدد تکرار همین دیوانگی در سوریه است. به گفتۀ وزیر امور خارجه هلاری کلینتون، واشینگتن برای سرنگون ساختن دولت بشار الاسد حتی در پی اتحاد با القاعده است. حال که واشینگتن با القاعده متحد شده، آیا دولت واشینگتن بر اساس قوانین ضد تروریستی بازداشت خواهد شد؟

خصومت واشینگتن علیه بشار الاسد کاملا ریاکارانه است. 26 فوریه، دولت سوریه برای قانون اساسی نوین رفراندوم برگزار کرد و بر این اساس زمان ریاست جمهوری را محدودتر ساخت و انحصار سیاسی حزب بعث را نیز ملغا کرد.

میزان شرکت در رفراندوم % 4،57 درصد بود، یعنی چیزی تقریبا معادل میزان مشارکت در انتخابات اوباما در سال 2008 است. میزان مشارکت (علی رغم شورش مسلحانه به پشتیبانی غرب)، بیشتر از 9 انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده از سال 1972 تا 2004 بود. قانون اساسی نوین سوریه % 4،89 از رأی شرکت کنندگان را به دست آورد.

ولی واشینگتن رفراندوم دموکراتیک دولت سوریه را بی اعتبار اعلام کرد و مدعی شد که برای ایجاد دموکراسی در سوریه این دولت باید سرنگون شود.

هم پیمانان واشینگتن در منطقه، رژیم های سلطنتی نفتی، مانند عربستان سعودی و قطر هستند که به هیچ عنوان با انتخابات نسبتی ندارند، و برای تجهیز نظامی شورشیان مسلمان اعلام آمادگی کرده اند تا در سوریه دموکراسی برقرار کنند، یعنی چیزی که در کشور خودشان جایز نمی دانند.

برای واشینگتن «دموکراسی» یعنی سلاح کشتار جمعی. وقتی واشینگتن می خواهد برای کشوری دموکراسی بیاورد، چنین امری به این معنا است که می خواهد آن کشور را به تل ویرانه تبدیل کند، مثل عراق یا لیبی. «دموکراسی» به هیچ عنوان به معنای دموکراسی نیست. لیبی یک هرج و مرج عظیم است و برای حقوق بشر نیز یک کابوس بیشتر نیست، و در واقع در لیبی هیچ دولتی وجود خارجی ندارد.

واشینگتن نوری المالکی را به عنوان رئیس جمهور در عراق سرکار گذاشت، او انتخابات را باخت، ولی سر قدرت باقی ماند، و معاون خودش را تروریست خواند و دستور بازداشت او را صادر کرد، و از دولت پلیسی اش برای بازداشت سیاست مداران سنی استفاده می کند. بشار الاسد در سوریه از مالکی در عراق دموکراتیک تر عمل می کند.

بیش از یک دهه است که واشینگتن دنیا را در مورد اهداف جنگی اش به بازی گرفته و گول می زند، یک روز به بهانۀ صدور دموکراسی و همان روز به بهانۀ حقوق بشر. در حالی که واشینگتن برای خاور میانه دموکراسی به ارمغان می آورد، دموکراسی را در خود ایالات متحده ویران می کرد.

واشینگتن برج های شکنجه و خود محکوم سازی را از اعماق قرون وسطی بیرون کشید. واشینگتن قانون عدم حبس بدون قضاوت را از بین برد (مترجم : یعنی این که از این پس هر فردی را بی هیچ دلیل موجهی می توان باز داشت و زندانی کرد).

به درخواست اوباما، کنگره بی هیچ مقاومتی به قانونی رأی داد که مبنی بر آن می توان شهروندان آمریکایی را بدون محاکمه یا حتی بدون هیچ مدرکی به شکل نامحدود به زندان انداخت. بازرسی بدون مجوز و جاسوسی که تا پیش از این غیر قانونی و مقایر با قانون اساسی آغاز قرن بود، در حال حاضر به امری روزمره تبدیل شده است.

اوباما، بی آن که جایی در کتاب قانون نوشته شده باشد، این حق را برای خود قائل شده است که هر شهروند آمریکایی را در هر نقطه از جهان به قتل رساند، در صورتی که شاخۀ اجرایی قدرت بدون ارائۀ هیچ مدرکی، و تنها به این علت که او را به عنوان تهدیدی برای امنیت دولت آمریکا تشخیص داده باشند.

هر شهروند آمریکایی در هر کجای جهان که باشد، می تواند بر اساس عقیدۀ شخصی یکی از اعضای شاخۀ اجرایی دولت آمریکا، که بیش از پیش به تنهایی نمایندگی دولت ایالات متحده را کسب کرده است، به قتل رسد.

دیگر شاخه های به اصطلاح «قانونی» قدرت حاکم مثل برف زیر آفتاب تدارکات «جنگ علیه تروریسم» آب شده است.

چرا واشینگتن این همه مصمم است که «دموکراسی» به خاورمیانه صادر کند (به استثناء عربستان سعودی، بحرین، قطر و امارات متحدۀ عربی)، به آفریقا، به ایران، به افغانستان، به روسیه و به چین، ولی نه در قانون اساسی خود آمریکا؟

تمام حقوقی را که آمریکایی ها در انقلاب علیه ژرژ شاه سوّم در قرن هجدهم به دست آورده بودند، تماما در دورۀ رژیم بوش و اوباما در قرن بیست و یکم از دست رفت. هیچکس فکر نمی کرد که این موضوع به عنوان مقاله در نشریات مطرح شود، ولی چنین نیست.

منتظر توضیح این موضوع از سوی وزارت حقیقت نباشید.




مقالۀ اصلی به ز بان انگلیسی
http://www.globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=29594

ترجمۀ فرانسه توسط

Traduction par Résistance 71,
http://resistance71.wordpress.com/

 


March 12th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی